سیاره سرگرمی

منتظر باشید!

سیاره سرگرمی

منتظر باشید!

نامه مادر زیدان به فرزندش

الهی مادرت قربان رویت// گل و توپ و زمین قربان مویت
« زیزوی» مهربان و کلّه طا سم// توای فرزند خوب و با کلاسم
توقبلاً باسرت گل می نمودی// لبم چون غنچه ی گل می نمودی
چرا با کلّه خود جنگ کردی// دل مادر پراز آژنگ کردی
مسلمان مظهر مهر و وفا هست// دلش آکنده ازعشق وصفا هست
جواب کار بد اعمال بد نیست// مسلمان ناجوانمردی بلد نیست
اگر آن مردک ایتالیایی//« ماتراتزی» مالیخولیایی
به تو با گفته اش توهین نموده// دلت را این چنین پرکین نموده
نباید کله را بر سینه کوبی// سرت را این چنین با کینه کوبی
گمانم سینه را با توپ فوتبال// گرفتی اشتباه باری به هر حال
توکه اسطوره ی فوتبال بودی// برای تیم خود چون بال بودی
سرت همواره با توپ آشنا بود// تمام ضربه های تو بجا بود
ولی این ضربه ی آخر به سینه // که توآن را زدی با بُغض و کینه
تمام رشته ها را کرد پنبه// اگرچه کفش زر گشتی برنده
دلم می خواست جای کفش زرین// به جای آن همه القاب سنگین
برنده می شدی قلب طلایی// درآن بازی زیبای نهایی
وزین الدّین من جاوید  می شد// درخشان چون مه و خورشید می شد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد