سیاره سرگرمی

منتظر باشید!

سیاره سرگرمی

منتظر باشید!

مساحت این دریاچه ۸۰ کیلومتر مربع و در کشور نیوزیلند میباشد.

این دریاچه هر ۵ دقیقه مرتفع می شود و دوباره سطح آب به پایین می آید.همچون سینه انسان که در حال تنفس عمیق می باشد.

رودی در عراق

رودخانه سمت راست هنگام طلوع خورشید از شرق به غرب جریان پیدا میکند و هنگام غروب از غرب به شرق.

و این رودخانه گاهی اوقات به مدت ۸ سال قطع می شود وتا کنون کسی علت این پدیده را نمیداند.

 

مشکل نوشتن در فضا

هنگامی ‌که ناسا برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکی روبرو شد. آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضای بدون ‌جاذبه کار نمی‌کنند.(جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی‌یابد و روی سطح کاغذ نمی‌ریزد.)برای حل این مشکل آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب‌کردند. تحقیقات بیش‌از یک دهه طول‌کشید، 12میلیون دلار صرف شد و درنهایت آنها خودکاری طراحی‌کردند که در محیط بدون جاذبه می‌نوشت، زیر آب کار می‌کرد، روی هر سطحی حتی کریستال می‌نوشت و از دمای زیرصفر تا 300 درجه‌ سانتیگراد کار می‌کرد.روسی‌ها راه‌حل ساده‌تری داشتند:آنها از مداد استفاده کردند! 

این داستان مصداقی برای مقایسه دو روش در حل مسئله است؛ تمرکز روی مشکل یا تمرکز روی راه‌حل. مشکل نوشتن در فضا و راه‌حل نوشتن در فضا با خودکار.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منتظر نظرات گرم شما هموطنان گرامی هستم.

 

به تنه ی درخت تکیه داده بود و گرمای مطبوع آفتاب تنش را مورمور میکرد و چشمان روشنش را آزرده میکرد.نمی از برگ فرو ریخت.آسمان آبی تا بی کران ادامه داشت. ساعت هفت صبح بود و هنوز بهار نیامده,سرما ی

شدیدی بود. پاهایش در کفش سرد و خیس کمی بی حس شده بود.به یاد خانه افتاد.سرش را به درخت تکیه داد و چشمانش را بست:پدر,مادر,مزرعه و نیز خواهر کوچکش, عید نوروز امسال چه خوش خواهد گذشت.چشمانش را باز کرد و به روبرو نگاه کرد:شش سرباز آماده با تفنگ در روبرویش ایستاده بودند.

رییس ساواک فریاد زد:"گروهان!......آماده......هدف.......آتش!!!!!!!!!"

آتش امید

تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه ای افتاد.او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد.اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذراند کسی نمی آمد.سرانجام خسته و ازپا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای  بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و دارایی های اندکش را در آن نگه دارد.اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود ، به هنگام برگشت دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متأسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده  و همه چیز از دست رفته بود.

از شدت خشم و اندوه درجا خشکش زد و فریاد زد: خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟

صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید.کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد.

مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید : شما از کجا فهمیدید من در اینجا هستم؟ آنها جواب دادن، ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم!

وقتی که اوضاع خراب می شود ، نا امید شدن آسان است ولی ما نباید دلمان را ببازیم ، چون حتی در میان درد و رنج، دست خدا در کار زندگی مان است.

پس به یاد داشته باش دفعه دیگر اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خدا را به کمک می خواند.

حکایت عرفانی به نقل از:

کتاب آتش امید ، نوشته پریسا بهرامی می باشد .گرد آوری : پروین عابدینی

بچه های دوست داشتنی

بچه ها به پنج دلیل دوست داشتنی اند: 1_گریه می کنند چون گریه کلید بهشته. 2_قهرکه می کنند زود آشتی می کنند چون کینه ندارند. 3_چیزی که می سازند زود خراب می کنند چون به دنیا دلبستگی ندارند. 4_با خاک بازی می کنند چون تکبر ندارند. 5_خوراکی که دارند زود می خورند و برای فردا نگه نمی دارند چون آرزوهای دراز ندارند.